پدر شهید سجاد طاهر نیا مدافع حرم گیلانی در گفتگو با خبرنگار ۸دی، در پاسخ به این سوال که آیا با وجود گذشت چهل روز از شهادت پسرتان در سوریه حرفی نگفته از ایشان دارید، گفت: حرف نگفته ای ندارم اما بارها به دوستانش گفته ام که آقا سجاد روی نماز اول وقت و نماز جماعت تاکید بسیار زیادی داشت.

پدر شهید مدافع حرم گیلانی، در ادامه گفت: او نمونه یک جوان اخلاق مدار بود. هرگاه من و مادرش را میدید، حالا هرکجا که میخواست باشد، در خانه یا مهمانی، باید دست من و  مادرش را میبوسید.

وی با اشاره به خبر شهادش شهید گفت: من در روستای خودمان بودم، چهار تا از آشنایان ما آمدند و گفتند که بیا باهم قدم بزنیم، خبری شده که باید به تو بگویم. من به شک افتادم که چیزی شده؟، در دلم گفتم که دامادم به ماموریت تهران رفته و احتمالا تصادف کرده و یا… از طرفی هم همسرم مریض است، با خودم گفتم نکند برای او اتفاقی افتاده که یکی از آن چهار نفر گفت : خبر آقا سجاد را داری؟ من گفتم بله او سوریه هست. همین لحظه تلفن همراهم زنگ خورد، یکی از دوستان بود. وقتی جواب دادم از پشت تلفن گفت فلانی تسلیت عرض میکنم. من شوکه شدم و بلند پرسیدم تسلیت؟ همین لحظه یکی از آن چهار نفر گفت چیزی شده؟ گفتم فلانی است، به من تسلیت میگوید، که ناگهان مرا بغل کردند و گفتند: آقا سجاد شهید شده است.

این پدر شهید گیلانی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا تا بحال خواب شهید را دیده اید گفت: من نه اما مادرش دیده. خواب دیده که به اتفاق مادر خانم آقا سجاد به دیدن آقا سجاد رفتند که او را دیدند که چندین کودک دور او جمع شدند. البته یک دختر بچه از دیگر کودکان جدا بود. گفتیم سجاد جان چه کار میکنی؟ گفت دارم به بچه ها گل هدیه میدهم. گفتیم خب یک گل هم باید به ما بده. گفت نه، گل شما فرق میکند باید بروم و از جای دیگری بچینم و برایتان بیاورم. پرسیدیم چرا آن دختر بچه از دیگر بچه ها جداست؟ گفت در مورد او چیزی از من نپرسید. ما باز پرسیدیم او حضرت رقیه نیست؟ باز هم گفت در مورد او چیزی نپرسید.

پدر شهید طاهرنیا شهید مدافع حرم گیلانی در پایان با اشاره به صحبتهای یکی از نمایندگان گیلانی مجلس شورای اسلامی درباره سوریه و حکومت آن کشور گفت: ببینید اگر داعش سوریه رابگیرد و به دنبالش عراق را فتح کند و به ایران بیاید چیزی برای ما باقی میگذارد؟ ناموسی برای ما میماند؟ من فقط از آن آقا، حالا هرکسی میخواهد باشد، میپرسم که شما دقیقا آن زمان به کجا فرار میکنید؟